Hirsute

ˈhɜːrsuːt / / hɜːrˈsuːt ˈhɜːsjuːt / / hɜːˈsjuːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    پرمو، مویی، پشمالو
    • - Rahmat's hirsute chest
    • - سینه‌ی پشمالوی رحمت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hirsute

  1. adjective hairy
    Synonyms: woolly, bearded, furry, shaggy

ارجاع به لغت hirsute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hirsute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hirsute

لغات نزدیک hirsute

پیشنهاد بهبود معانی