Hirsutism

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    پشمالویی (به‌ویژه اگر زیاد باشد)، مویناکی، پرمویی بدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hirsutism

  1. noun Excessive hairiness
    Synonyms: hirsuteness

ارجاع به لغت hirsutism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hirsutism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hirsutism

لغات نزدیک hirsutism

پیشنهاد بهبود معانی