Inflationary

ɪnˈfleɪʃneri ɪnˈfleɪʃənri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    (پول و قیمت‌ها) تورمی، تورم‌زا، بیش‌بودی، بیش‌بودزا
    • - inflationary pressures
    • - فشار تورم (تورمی)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد inflationary

  1. adjective Associated with or tending to cause increases in inflation
    Antonyms: deflationary

لغات هم‌خانواده inflationary

ارجاع به لغت inflationary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inflationary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inflationary

لغات نزدیک inflationary

پیشنهاد بهبود معانی