Inside Out

ɪnˈsaɪd aʊt ɪnˈsaɪd aʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb phrase B2
    پشت‌ورو، وارونه، از داخل به بیرون
    • - He turned his shirt inside out to hide the stain.
    • - پیراهنش را از داخل به بیرون چرخاند تا لکه را پنهان کند.
    • - The magician's trick revealed the watch turned inside out.
    • - ترفند شعبده‌باز نشان داد که ساعت وارونه شده است.
  • adverb idiom
    کاملاً، تمام‌وکمال، زیروبم
    • - She studied the ancient artifact inside out, analyzing every detail to a thorough degree.
    • - او دست‌ساخته‌های قدیمی را تمام‌وکمال مطالعه کرد و تمام جزئیات را به‌طور کامل تجزیه‌و‌تحلیل کرد.
    • - He knew the book inside out, quoting passages effortlessly.
    • - او زیروبم کتاب را می‌دانست و قسمت‌هایی را به‌طور روان نقل می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد inside out

  1. adverb with the inside where the outside should be
    Synonyms: reversed, backwards, everted
  2. adverb very thoroughly
    Synonyms: thoroughly, entirely, completely, backwards and forwards, from A to Z, through and through, from top to bottom

ارجاع به لغت inside out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inside out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inside-out

لغات نزدیک inside out

پیشنهاد بهبود معانی