Intercessor

ˌɪntərˈsesər ˌɪntəˈsesə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    میانجی، پادرمیان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد intercessor

  1. noun mediator
    Synonyms: negotiator, arbitrator, judge

ارجاع به لغت intercessor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intercessor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intercessor

لغات نزدیک intercessor

پیشنهاد بهبود معانی