Kibbutz

kɪˈbʊts kɪˈbʊts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    مزرعه اشتراکی در کشور اسرائیل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد kibbutz

  1. noun
    Synonyms: collective, commune, farm, hora, settlement

ارجاع به لغت kibbutz

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kibbutz» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kibbutz

لغات نزدیک kibbutz

پیشنهاد بهبود معانی