Located

ˈloʊkeɪtɪd ləʊˈkeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    قرارگرفته، واقع‌شده
    • - The located restaurant in international place
    • - رستوران واقع‌شده در مکانی بین‌المللی
    • - The located museum in Iran
    • - موزه‌ی واقع‌شده در ایران
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد located

  1. adjective situated
    Synonyms: based, occupying, placed, positioned, posted, stationed

ارجاع به لغت located

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «located» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/located

لغات نزدیک located

پیشنهاد بهبود معانی