Logistics

ləˈdʒɪstɪks ləˈdʒɪstɪks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    آمایش، آمادها، (نظامی) مبحث تدارکات لشکر‌کشی، شعبه‌ای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه و تهیه اردوگاه و آذوقه ومهمات لازمه در طی لشکرکشی بحث می‌کند
    • - The logistics of supplying food to all the famine areas were very complex.
    • - جزئیات آذوقه‌رسانی به کلیه‌ی نواحی قحطی‌زده بسیار پیچیده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد logistics

  1. noun management
    Synonyms: coordination, engineering, masterminding, organization, planning, plans, strategy, systematization

ارجاع به لغت logistics

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «logistics» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/logistics

لغات نزدیک logistics

پیشنهاد بهبود معانی