Malapropos

ˌmælˌæprəˈpoʊ ˌmælˌæprəˈpəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adjective adverb
    نابه‌هنگام، بی‌موقع، بی‌محل، نابه‌جا، نامناسب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد malapropos

  1. adjective inappropriate
    Synonyms: inapposite, inapt, infelicitous, inopportune, tactless, uncalled for, unseemly, unsuitable, untimely

ارجاع به لغت malapropos

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malapropos» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/malapropos

لغات نزدیک malapropos

پیشنهاد بهبود معانی