Midpoint

ˈmɪdpɔɪnt ˈmɪdpɔɪnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    نقطه میانی یا نزدیک مرکز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد midpoint

  1. noun A point or an area equidistant from all sides of something
    Synonyms: center, median, middle, midst, centre

ارجاع به لغت midpoint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midpoint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/midpoint

لغات نزدیک midpoint

پیشنهاد بهبود معانی