Myself

maɪˈself maɪˈself
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • pronoun A2
    خودم، شخص خودم، من خودم
    • - I went myself.
    • - خودم رفتم.
    • - I know myself how to answer.
    • - خودم می‌دانم چطور جواب بدهم.
    • - I wrote it myself.
    • - من خودم آن را نوشتم.
    • - I cut myself.
    • - خودم را بریدم.
    • - I burned myself.
    • - خودم را سوزاندم.
    • - I said to myself, "don't be afraid!"
    • - به خودم گفتم: «نترس!»
    • - I am sorry I am not myself today--my head hurts and I feel weak.
    • - عذر می‌خواهم امروز خودم نیستم - سرم درد می‌کند و احساس ضعف دارم.
    • - My husband and myself are both doctors.
    • - شوهرم و خود من هر دو پزشک هستیم.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد myself

  1. pronoun
    Synonyms: me, personally, in my proper person, I personally, me personally, the speaker, the author, the writer, on my own authority, on my own responsibility, yours-truly, your humble servant, me myself, my own sweet self; me, myself, and I

ارجاع به لغت myself

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «myself» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/myself

لغات نزدیک myself

پیشنهاد بهبود معانی