گذشتهی ساده:
neckedشکل سوم:
neckedسوم شخص مفرد:
necksوجه وصفی حال:
neckingشکل جمع:
necksتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(در مسابقه و غیره از نظر امتیاز و برتری) بسیار نزدیک به هم، شانهبهشانه، دوشبهدوش
(در مسابقه و غیره از نظر امتیاز و برتری) بسیار نزدیک به هم، شانهبهشانه، دوشبهدوش
نهایت سعی خود را کردن
(عامیانه) سخت کوشیدن، جان کندن
(عامیانه) سخت تنبیه شدن، مورد نکوهش قرارگرفتن
کاملاً، کلاً، تمامی
(آمریکا) ناحیه، سرزمین
شهرت (یا شغل یا جان و غیره) خود را به خطر انداختن
گردن فرازی کردن، خود را در معرض تمسخر (یا ناکامی و غیره) احتمالی قراردادن
1- (اسبدوانی) مسابقه را با یک سر و گردن بردن (یا باختن) 2- با اختلاف کم بردن (یا باختن)
بار گناهان گذشته (که گریبانگیر انسان میشود)، عذابوجدان، دردسر بزرگ
پاپی و مواظب کسی شدن، مرتب مزاحم و مراقب بودن
(عامیانه) احمق بودن
سرخر بزرگ، مزاحم، ناخوشایند
(عامیانه) کشتن، خفه کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «neck» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neck