Neurotransmitter

ˈnjʊəroʊtrænzmɪtər ˈnjʊərəʊtrænzmɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از neurohumor به‌ جای neurotransmitter استفاده کرد.

معنی

  • noun
    (ماده‌ای که موجب انتقال انگیزه‌ها و پیام‌ها در اعصاب می‌شود) پی‌فرارسان، فرارسان عصبی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت neurotransmitter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neurotransmitter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neurotransmitter

لغات نزدیک neurotransmitter

پیشنهاد بهبود معانی