Nymph

nɪmf nɪmf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    حوری، زن بسیار زیبا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد nymph

  1. noun female nature spirit
    Synonyms: dryad, fairy, goddess, mermaid, naiad, nymphet, spirit, sprite, sylph

ارجاع به لغت nymph

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nymph» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nymph

لغات نزدیک nymph

پیشنهاد بهبود معانی