Overspread

oʊvərˈspred ˌəʊvəˈspred
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    روی چیزی گستردن، پهن شدن، بسط یافتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overspread

  1. verb To place as a covering
    Synonyms: envelop, sheathe, coat
  2. verb Spread across or over
    Synonyms: spread

ارجاع به لغت overspread

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overspread» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overspread

لغات نزدیک overspread

پیشنهاد بهبود معانی