فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Paddock

ˈpædək ˈpædək
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive
    چراگاه، میدان تمرین اسب دوانی و اتومبیل‌های کورسی، حصار، در حصار قراردادن، غوک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد paddock

  1. noun A space enclosed
    Synonyms: enclosure, corral, pen, stockyard

ارجاع به لغت paddock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paddock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/paddock

لغات نزدیک paddock

پیشنهاد بهبود معانی