Phratry

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun plural
    (سازمان سیاسی آتن در عهد باستان) بخش، محله، فراتری
  • noun plural
    (قبایل بدوی) چند خاندان وابسته، عشیره
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد phratry

  1. noun People descended from a common ancestor
    Synonyms: family, family line, folk, kinfolk, kinsfolk, sept

ارجاع به لغت phratry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phratry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phratry

لغات نزدیک phratry

پیشنهاد بهبود معانی