Phrenetic

frəˈnetɪk frəˈnetɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    ( frenetic =) دیوانه، شوریده، آشفته
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد phrenetic

  1. adjective Excessively agitated; distraught with fear or other violent emotion
    Synonyms: frenetic, delirious, maniacal, frantic, deranged, frenzied

ارجاع به لغت phrenetic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phrenetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phrenetic

لغات نزدیک phrenetic

پیشنهاد بهبود معانی