Quo

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    قدیمی گفت، گفتم
    • - He quoed, "I am not feeling well today."
    • - او گفت: «امروز حالم خوب نیست.»
    • - I quo, "I'll take care of him myself."
    • - من گفتم: «من خودم از او مراقبت خواهم کرد.»
  • noun countable
    لاتین تعویض، عوض، مابه‌ازا
    • - I traded my old laptop as a quo for the new model.
    • - لپ‌تاپ قدیمی‌ام را با مدل جدید عوض کردم.
    • - He received a generous quo for his hard work and dedication.
    • - او به خاطر سخت‌کوشی و فداکاری‌اش مابه‌ازا دریافت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت quo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quo

لغات نزدیک quo

پیشنهاد بهبود معانی