Realpolitik

reɪˈɑːlˌpoʊlɪtiːk reɪˈɑːlˌpoʊlɪtiːk reɪˈɑːlpɒlɪtiːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    سیاست تجربی، سیاست عملی (نه فرضی و اخلاقی)، سیاست زور
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد realpolitik

  1. noun Politics based on practical rather than moral or ideological considerations
    Synonyms: practical-politics

ارجاع به لغت realpolitik

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «realpolitik» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/realpolitik

لغات نزدیک realpolitik

پیشنهاد بهبود معانی