Recognizance

rɪˈkɑːnəzəns rɪˈkɒɡnɪzəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    التزام، تعهد‌نامه، سپرده التزامی، وجه‌الضمانه
    • - He was released on his own recognizance.
    • - با قید التزام که از خودش اخذ شده بود آزاد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت recognizance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recognizance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recognizance

لغات نزدیک recognizance

پیشنهاد بهبود معانی