Regeneration

riˈdʒenəˈreɪʃn̩ rɪˌdʒenəˈreɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    باززاد، نوزایش، تهذیب اخلاق، اصلاح
  • noun
    باززایی، احیا
    • - the regeneration of a lizard's tail
    • - باز رویش (رشد مجدد) دم مارمولک
    • - regeneration of a plant after a cutting
    • - باز رویش گیاه پس از زدن شاخه‌ی آن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد regeneration

  1. noun Reconstruction
    Synonyms: rebuilding, rehabilitation, restoration
  2. noun Conversion
    Synonyms: rebirth, revival, conversion, redemption, metanoia, positive-feedback, re-formation, reformation

ارجاع به لغت regeneration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regeneration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regeneration

لغات نزدیک regeneration

پیشنهاد بهبود معانی