Regionally

ˈriːdʒnli ˈriːdʒnli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور/به‌صورتِ منطقه‌ای، در سطح منطقه‌ای
    • - We want to create links between similar organizations locally, regionally and internationally.
    • - در نظر داریم بین سازمان‌هایِ مشابه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی ارتباط ایجاد کنیم.
    • - They are planning a series of workshops to be held regionally.
    • - آن‌ها در حال برنامه‌ریزی به‌منظورِ برگزاریِ یک سری ورکشاپ‌ها در سطح منطقه‌ای هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده regionally

ارجاع به لغت regionally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regionally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regionally

لغات نزدیک regionally

پیشنهاد بهبود معانی