Rejoice

rɪˈdʒɔɪs rɪˈdʒɔɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rejoiced
  • شکل سوم:

    rejoiced
  • سوم شخص مفرد:

    rejoices
  • وجه وصفی حال:

    rejoicing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive adverb
    خوشی کردن، شادی کردن، وجد کردن
    • - I rejoiced that God had come to my rescue once again.
    • - از اینکه خدا یک بار دیگر به دادم رسیده بود شادی کردم.
    • - People rejoiced at seeing their leader.
    • - مردم با دیدن رهبر خود شادمانی کردند.
    • - This poem will rejoice the lovers of his art.
    • - این شعر دوستداران هنر او را شادمان خواهد کرد.
    • - Arianne's letter rejoiced my heart.
    • - نامه‌ی آرین قلبم را شاد کرد.
    • - The mountains rejoice in a plentiful annual rainfall.
    • - مناطق کوهستانی از باران فراوان سالیانه بهره‌مند می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rejoice

  1. verb be very happy about something
    Synonyms: be glad, be overjoyed, celebrate, delight, enjoy, exult, feel happy, glory, joy, jump for joy, make merry, revel, triumph
    Antonyms: be sad

Phrasal verbs

  • rejoice in

    بهره‌مند شدن، داشتن

ارجاع به لغت rejoice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rejoice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rejoice

لغات نزدیک rejoice

پیشنهاد بهبود معانی