Renege

rɪˈnɪɡ / / rɪˈniːɡ rɪˈniːɡ / / rɪˈneɪɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reneged
  • شکل سوم:

    reneged
  • سوم شخص مفرد:

    reneges
  • وجه وصفی حال:

    reneging

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive adverb
    انکار کردن، دبه کردن، ترک تابعیت کشور یا دین خود را کردن، (در گفت‌وگو) گول زدن
    • - to renege on the payment of a loan
    • - در پرداخت بدهی دبه کردن
    • - He promised to marry Zarri, but he reneged.
    • - قول داد که با زری ازدواج کند؛ ولی به قول خود وفا نکرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد renege

  1. verb go back on one’s word
    Synonyms: break one’s promise, cop out, default, reverse, weasel out, welsh

ارجاع به لغت renege

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «renege» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/renege

لغات نزدیک renege

پیشنهاد بهبود معانی