Replenishment

American: rəˈplenɪʃmənt British: rɪˈplenɪʃmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • دوباره پرکردن، بازپرسازی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد replenishment

  1. noun Filling again by supplying what has been used up
    Synonyms: refilling, replacement, renewal

ارجاع به لغت replenishment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «replenishment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/replenishment

لغات نزدیک replenishment

پیشنهاد بهبود معانی