Repossess

ˌriːpəˈzes ˌriːpəˈzes
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    repossessed
  • شکل سوم:

    repossessed
  • سوم شخص مفرد:

    repossesses
  • وجه وصفی حال:

    repossessing

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    مالکیت مجدد یافتن
    • - Repossessed cars are cheaper.
    • - اتومبیل‌های ضبط‌شده ارزان‌تر است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد repossess

  1. verb take back
    Synonyms: get back, obtain again, reacquire, recapture, reclaim, recover, retake, retrieve

ارجاع به لغت repossess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repossess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repossess

لغات نزدیک repossess

پیشنهاد بهبود معانی