Revest

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    جامه روحانی پوشیدن، روکش کردن، دوباره گماشتن
    • - He was revested as minister.
    • - دوباره به مقام وزارت گماشته شد.
    • - lands which were revested in the former owner
    • - زمین‌هایی که به مالک پیشین پس داده شده است
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت revest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revest

لغات نزدیک revest

پیشنهاد بهبود معانی