Scummy

American: ˈskʌmi British: ˈskʌmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive adjective
    کف‌آلود
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد scummy

  1. adjective Of the most contemptible kind
    Synonyms: abject, low, low-down, miserable, scurvy

ارجاع به لغت scummy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scummy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scummy

لغات نزدیک scummy

پیشنهاد بهبود معانی