Synoptic

sɪˈnɒptɪk sɪˈnɒptɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective formal
    مختصر، کوتاه، خلاصه، اجمالی
    • - a synoptic account of the events
    • - شرح اجمالی از رویدادها
    • - His synoptic analysis of the financial market revealed several key trends.
    • - تحلیل مختصر او از بازار مالی، چندین روند کلیدی را آشکار کرد.
  • adjective
    هم‌نوا، هم‌نظر، هم‌نظیر
    • - The synoptic nature of the report allowed for a quick and unified understanding of the data.
    • - ماهیت هم‌نظیر گزارش امکان درک سریع و یکپارچه‌ی داده‌ها را فراهم می‌کند.
    • - The synoptic view of the situation helped to align everyone's perspective and goals.
    • - نگرش هم‌نظر به موقعیت، به هم‌سو شدن دیدگاه‌ها و اهداف همه کمک کرد.
  • adjective
    آب و هوا هم‌دید (فضای قابل مشاهده از یک نقطه‌ی معین در فضا)
    • - a synoptic chart
    • - نقشه‌ی هم‌دید
    • - synoptic weather observation
    • - دیده‌بانی هم‌دید وضع هوا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد synoptic

  1. adjective Presenting or taking the same point of view; used especially with regard to the first three gospels of the New Testament
    Synonyms: synoptical

ارجاع به لغت synoptic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «synoptic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/synoptic

لغات نزدیک synoptic

پیشنهاد بهبود معانی