Thick-witted

θɪkˈwɪtəd ˈθɪkˈwɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    کودن، احمق، پخمه، دیرآموز، کندذهن
    • - The thick-witted driver caused a major traffic jam.
    • - راننده‌ی پخمه باعث ترافیک شدید شد.
    • - The thick-witted student struggled to grasp the complex theories presented in the physics lecture.
    • - دانشجوی دیرآموز برای درک نظریه‌های پیچیده‌ی ارائه‌شده در سخنرانی فیزیک تلاش می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد thick-witted

  1. adjective Lacking in intelligence
    Synonyms: blockheaded, dense, doltish, dumb, hebetudinous, obtuse, stupid, thickheaded, thick, dimwitted, dopey

ارجاع به لغت thick-witted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thick-witted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thick-witted

لغات نزدیک thick-witted

پیشنهاد بهبود معانی