Unconstitutional

    ʌnˌkɑːnstɪˈtuːʃnl ˌʌnkɒnstəˈtjuːʃnəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    • adjective
      مغایر با قوانین، غیرقانونی، مغایر قانون اساسی
      • - Censorship of the press is unconstitutional.
      • - سانسور جرائد مغایر قانون اساسی است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد unconstitutional

    1. adjective illegal
      Synonyms: against the law, banned, criminal, felonious, forbidden, illegitimate, illicit, lawless, not legal, outlawed, prohibited, prosecutable, unauthorized, unlawful, violating, wrongful

    ارجاع به لغت unconstitutional

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unconstitutional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unconstitutional

    لغات نزدیک unconstitutional

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری