Understate

ˌʌndərˈsteɪt ˌʌndəˈsteɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    understated
  • شکل سوم:

    understated
  • سوم شخص مفرد:

    understates
  • وجه وصفی حال:

    understating

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb
    حقیقت را اظهار نکردن، دست کم گرفتن
    • - He understated his income.
    • - او در آمد خود را کمتر از آنچه بود نشان داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد understate

  1. verb Represent as less significant or important
    Synonyms: minimize, undervalue, lessen, minimise, downplay
    Antonyms: overstate

لغات هم‌خانواده understate

ارجاع به لغت understate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «understate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/understate

لغات نزدیک understate

پیشنهاد بهبود معانی