Unrequited

ˌʌnrɪˈkwaɪtɪd ˌʌnrɪˈkwaɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    بدون تلافی یا عمل متقابل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unrequited

  1. adjective Not returned in kind
    Synonyms: unanswered, unthanked, unreciprocated, unrecompensed

ارجاع به لغت unrequited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unrequited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unrequited

لغات نزدیک unrequited

پیشنهاد بهبود معانی