Vasal

ˈveɪsəl ˈveɪzəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    کالبدشناسی مجرایی، رگی
    • - The doctor identified a vasal obstruction in the patient's circulatory system.
    • - پزشک یک انسداد رگی را در سیستم گردش خون بیمار شناسایی کرد.
    • - The vasal walls were thick and elastic, allowing efficient blood flow.
    • - دیواره‌های رگی ضخیم و مرتجع بودند که جریان خون موثر را ممکن می‌ساخت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت vasal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vasal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vasal

لغات نزدیک vasal

پیشنهاد بهبود معانی