Velvet

ˈvelvɪt ˈvelvɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    مخمل (نوعی پارچه کرکی که از ابریشم یا پنبه یا کتان یا پشم بافته می‌شود)
    • - She ran her fingers over the velvet.
    • - انگشتانش را روی مخمل کشید.
    • - The curtains in the room were made of velvet.
    • - پرده‌های اتاق از مخمل ساخته شده بود.
  • adjective
    مخمل، مخملی
    • - She wore a stunning velvet dress.
    • - لباس مخملی خیره‌کننده‌ای به تن داشت.
    • - The velvet curtains added a touch of elegance to the room.
    • - پرده‌های مخمل به اتاق ظرافت بخشیدند.
  • adjective
    ادبی نرم، مخملی، مخمل‌نما، مخمل‌مانند
    • - His velvet voice soothed her frayed nerves.
    • - صدای مخملی او اعصاب داغون او را آرام کرد.
    • - His voice had a velvet tone that captivated everyone in the room.
    • - صدایش لحن نرمی داشت که همه‌ی حاضران در اتاق را مجذوب خود می‌کرد.
  • noun
    جانورشناسی پوست کرک‌دار (روی شاخ تازه‌ی گوزن و غیره)
    • - As winter approached, the velvet on the stag's antlers thickened and darkened.
    • - با نزدیک شدن به زمستان، پوست کرک‌دار روی شاخ گوزن ضخیم و تیره شد.
    • - The hunter admired the patterns on the velvet.
    • - شکارچی الگوهای روی پوست کرک‌دار را تحسین کرد.
  • noun
    برد (در قمار)
    • - John's velvet made him the biggest winner of the night.
    • - برد جان او را به بزرگ‌ترین برنده‌ی شب تبدیل کرد.
    • - The lucky gambler's velvet was the envy of the other players at the table.
    • - برد قمارباز خوش‌اقبال مورد حسادت سایر بازیکنان حاضر روی میز بود.
  • noun
    سود (فراتر از حد انتظار)
    • - The unexpected velvet left everyone pleasantly surprised.
    • - سود غیرمنتظره همه را شگفت‌زده کرد.
    • - The stock market saw a significant velvet.
    • - بازار سهام سود قابل‌توجهی را به خود دید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد velvet

  1. adjective Resembling velvet in having a smooth soft surface
    Synonyms: velvety, velvetlike, silken, velutinous, shining, plushy, velvet-textured, velourlike, fine-textured
  2. noun
    Synonyms: nap, pile, plush, velour, velveteen

Idioms

ارجاع به لغت velvet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «velvet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/velvet

لغات نزدیک velvet

پیشنهاد بهبود معانی