Watcher

ˈwɑːtʃər / / ˈwɒː- ˈwɒtʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    کسی که پاسداری و نظارت می‌کند، مراقب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد watcher

  1. noun Someone who observes
    Synonyms: spectator, watchman, lookout, beholder, bystander, guard, looker-on, observer, onlooker, witness, viewer, looker, security-guard
  2. noun An agent assigned to observe and report on another
    Synonyms: shadow, tail

لغات هم‌خانواده watcher

ارجاع به لغت watcher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «watcher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/watcher

لغات نزدیک watcher

پیشنهاد بهبود معانی