Ways

weɪz weɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    فاصله، مسافت (با فعل مفرد می‌آید)
    • - The ways between our houses is quite long.
    • - فاصله‌ی بین خانه‌های ما بسیار طولانی است.
    • - The ways between the two towns seemed endless.
    • - مسافت بین این دو شهر بی‌پایان به نظر می‌رسید.
  • suffix
    (قیدساز) جهت، سوی، طرف
    • - Could you please arrange the books lengthways on the shelf?
    • - آیا می‌توانید لطفاً کتاب‌ها را در جهت طول (براساس طول) در قفسه مرتب کنید؟
    • - I like to walk sidewards.
    • - دوست دارم یک‌وری راه بروم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ways

  1. noun A line leading to a place or point
    Synonyms: highways, boulevards, walks, directions, turnpikes, superhighways, routes, roads, paths, freeways, expressways, drives, trails

ارجاع به لغت ways

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ways» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ways

لغات نزدیک ways

پیشنهاد بهبود معانی