Weak-kneed

ˌwiːkˈniːd ˌwiːkˈniːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بی‌اراده، سست‌عنصر، ضعیف‌النفس
    • - The weak-kneed student was easily swayed by peer pressure and often made poor decisions.
    • - دانش‌آموز سست‌عنصر به‌راحتی تحت‌تأثیر همسالان قرار می‌گرفت و اغلب تصمیمات بد و نامطلوبی می‌گرفت.
    • - The weak-kneed student lacked the determination to study consistently.
    • - این دانش‌آموز ضعیف‌النفس اراده‌ی کافی برای ادامه‌ی تحصیل را نداشت.
  • adjective
    سست‌زانو، دارای زانوهای ضعیف
    • - The weak-kneed toddler struggled to walk on his own.
    • - کودک نوپای سست‌زانو به‌سختی راه می‌رفت.
    • - The weak-kneed athlete was unable to finish the race due to exhaustion.
    • - ورزشکاری که زانوهای ضعیفی داشت، به دلیل خستگی نتوانست مسابقه را به پایان برساند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت weak-kneed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weak-kneed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weak-kneed

لغات نزدیک weak-kneed

پیشنهاد بهبود معانی