خرامان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • عشوه‌کنان، خرامنده
  • فونتیک فارسی

    kharaamaan
  • قید
    prancing, moseying, strolling, swaggering, wandering, promenading, traipsing, ambling, sauntering, walking gracefully, strutting
    • - پیرمرد در پارک خرامان راه می‌رفت و از آفتاب گرم لذت می‌برد.

    • - The old man was ambling slowly through the park, enjoying the warm sunshine.
    • - سگ در کنار صاحبش خرامان راه می‌رفت و دمش را با هیجان تکان می‌داد.

    • - The dog was ambling happily beside its owner, tail wagging with excitement.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خرامان

ارجاع به لغت خرامان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرامان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خرامان

لغات نزدیک خرامان

پیشنهاد بهبود معانی