خسوف به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • ماه‌گرفتگی

    • فونتیک فارسی

      khoosoof
    • اسم
      نجوم lunar eclipse, eclipse

      • - خسوف نیم‌سایه‌ای

      • - penumbral eclipse

      • - آن‌ها فکر می‌کردند که خسوف بدشگون است.

      • - They thought that eclipses of the sun forebode evil.

      • - خسوف کامل

      • - total lunar eclipse
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد خسوف

    1. ماه‌گرفتگی ≠ کسوف
    2. پنهان‌شدن، ناپدید شدن، فرو رفتن

    ارجاع به لغت خسوف

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خسوف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خسوف

    لغات نزدیک خسوف

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری