Ballet

bæˈleɪ / / ˈbæleɪ ˈbæleɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ballets

معنی

  • noun B1
    بالت، رقص ورزشی و هنری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ballet

  1. noun graceful, expressive dancing
    Synonyms: choreography, dance, toe dancing

ارجاع به لغت ballet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ballet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ballet

لغات نزدیک ballet

پیشنهاد بهبود معانی