Bandeau

ˈbændoʊ ˈbændəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bandeaux

معنی

  • noun
    نوار روی گیسو، نوار زخم‌بندی، نوار کلاه زنانه، روبان، گیسوبند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bandeau

  1. noun A long narrow piece, as of material
    Synonyms: brassiere, fillet, bra, strip, band, stripe, soutien-gorge, falsies

ارجاع به لغت bandeau

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bandeau» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bandeau

لغات نزدیک bandeau

پیشنهاد بهبود معانی