Banger

ˈbæŋər ˈbæŋər ˈbæŋə ˈbæŋə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bangers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی ابوطیاره، قراضه (خودروی فرسوده‌ی پرسروصدا)
    • - The banger that my neighbor drives is so loud it wakes me up every morning.
    • - ابوطیاره‌ای که همسایه‌ام می‌راند به‌قدری پرسروصدا است که هر روز صبح من را از خواب بیدار می‌کند.
    • - I can't believe you're still driving that banger.
    • - باورم نمی‌شه که هنوز اون قراضه رو می‌رونی.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی ترقه (کوچک و پرسروصدا)
    • - I lit the banger.
    • - ترقه را روشن کردم.
    • - The neighbors complained about the noise from our bangers on Bonfire Night.
    • - همسایه‌ها از سروصدای ترقه‌های ما در شب آتش‌ گلایه کردند.
  • noun countable informal
    انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی سوسیس
    • - A traditional Irish breakfast isn't complete without a few bangers on the plate.
    • - صبحانه‌ی سنتی ایرلندی بدون چند سوسیس روی بشقاب کامل نیست.
    • - Bangers and mash is a classic British dish that never gets old.
    • - سوسیس و پوره نوعی غذای کلاسیک بریتانیایی است که هیچ‌وقت قدیمی نمی‌شود.
  • noun countable informal
    موسیقی آهنگ پرانرژی (نوعی آهنگ که ضرب‌آهنگ تندی دارد و شنونده را به رقص وامی‌دارد)
    • - The DJ played a banger.
    • - دی‌جی آهنگ پرانرژی‌ای را پخش کرد.
    • - Have you heard the latest banger from Billie Eilish?
    • - آیا جدیدترین آهنگ پرانرژی بیلی آیلیش را شنیده‌ای؟
  • noun countable informal
    ورزشکار قوی
    • - I don't like playing against bangers like him.
    • - دوست ندارم برابر ورزشکاران قوی‌ای مثل او بازی کنم.
    • - The referee warned the banger for his rough play.
    • - داور به دلیل بازی خشن به ورزشکار قوی هشدار داد.
  • noun slang countable
    تبهکار (خیابانی)
    • - The police arrested several bangers.
    • - پلیس چندین تبهکار را دستگیر کرد.
    • - The bangers were causing trouble again.
    • - تبهکاران دوباره دردسر درست می‌کردند.
  • noun informal
    –سیلندر (برای اشاره به تعداد سیلندرهای موتور یا خودرو)
    • - my dad's old four-banger
    • - چهارسیلندر قدیمی بابام
    • - His six-banger is not fast.
    • - شش‌سیلندر او سریع نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد banger

  1. noun Firework consisting of a small explosive charge and fuse in a heavy paper casing
    Synonyms: firecracker, cracker

ارجاع به لغت banger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «banger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/banger

لغات نزدیک banger

پیشنهاد بهبود معانی