Baseness

ˈbeɪsnəs ˈbeɪsnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    فرومایگی، پست‌فطرتی، پستی، بی‌اخلاقی، بدون شرافت، شرارت، بدکرداری،
    • - Her character merely showed up the baseness.
    • - پست‌فطرتی در شخصیت او نمایان بود.
    • - Think of the baseness of what you said!
    • - به پست بودن چیزی که گفتی فکر کن!
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد baseness

  1. noun meanness
    Synonyms: debasement, degeneracy, rudeness, depravity, wickedness, immorality
    Antonyms: virtue, goodness, morality

ارجاع به لغت baseness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baseness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/baseness

لغات نزدیک baseness

پیشنهاد بهبود معانی