Bashfulness

ˈbæʃflnəs ˈbæʃflnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    کم‌رویی، شرمناکی، خجالتی
    • - Their son was well behaved, but his bashfulness worried his parents.
    • - پسر آن‌ها به‌خوبی رفتار می‌کرد، اما خجالتی بودن او، پدر و مادرش را نگران کرد.
    • - He has a natural bashfulness.
    • - کم‌رویی او ذاتی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bashfulness

  1. noun modesty
    Synonyms: timidity, reserve, shyness, abashment, reservation, humility, sheepishness
    Antonyms: boldness, confidence, pride

ارجاع به لغت bashfulness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bashfulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bashfulness

لغات نزدیک bashfulness

پیشنهاد بهبود معانی