Basophil

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین basophile نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار basophil رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    پزشکی (نوعی گلبول سفید خون) بازوفیل، بازدوست، قلیادوست
    • - The antibodies hold onto white blood cells, called mast cells and basophils.
    • - آنتی‌بادی‌ها روی گلبول‌های سفید خون به نام‌های ماست‌سل [ماستوسیت] و بازوفیل می‌چسبند.
    • - 3D rendering of a basophile
    • - رندر سه‌بعدی بازوفیل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد basophil

  1. noun A leukocyte with basophilic granules easily stained by basic stains
    Synonyms: basophile

ارجاع به لغت basophil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «basophil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/basophil

لغات نزدیک basophil

پیشنهاد بهبود معانی