Beyond

biˈjɑːnd bɪˈjɒnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb B2
    در پس، بعد از، آن سوی، ورای، ماورا، آنطرف، آن طرف‌تر، آن سوتر
    • - beyond the river
    • - آن سوی رودخانه
    • - beyond the house
    • - آن طرف خانه
    • - be beyond somebody
    • - (محاوره) ورای تصور کسی بودن، ورای فهم کسی بودن، ورای توانایی کسی بودن
    • - be beyond repair
    • - غیرقابل تغییر بودن، قابل تعمیر نبودن
  • preposition
    (از نظر زمان) دیرتر، بعد از، پس از
    • - beyond the visiting hours
    • - بعد از ساعات اداری
  • preposition
    (از نظر امکان یا ادراک) گذشته از، آن سوی، فراسوی، ورای
    • - It is beyond my power.
    • - از اختیار من خارج است.
    • - He is beyond help.
    • - کار او از کمک گذشته است.
    • - a success beyond one's expectations
    • - موفقیت بیشتر از حد انتظار
  • preposition
    (در جمله‌های منفی و پرسشی) افزون بر، جز، مگر، غیر از
    • - He had no education beyond a high school diploma.
    • - تحصیلی بالاتر از دیپلم دبیرستان نداشت.
    • - This is beyond the capacity of a child.
    • - بچه از عهده‌ی این کار برنمی‌آید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد beyond

  1. adverb, preposition further; outside limits
    Synonyms: above, after, ahead, apart from, as well as, at a distance, away from, before, behind, besides, beyond the bounds, clear of, farther, free of, good way off, hyper, in addition to, in advance of, long way off, moreover, more remote, on the far side, on the other side, out of range, out of reach, outside, over, over and above, over there, past, remote, superior to, without, yonder
    Antonyms: close, inside

Collocations

  • beyond belief

    باورنکردنی (آن سوی مرز باور)

    باور نکردنی

ارجاع به لغت beyond

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beyond» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beyond

لغات نزدیک beyond

پیشنهاد بهبود معانی