فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cabal

kəˈbæl kəˈbæl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cabals

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    ناپسند دار و دسته، گروه، گروهک، باند
    • - the group of influential businessmen
    • - دار و دسته‌ی تجار پرنفوذ
    • - The cabal of hackers worked together to breach the company's security system.
    • - گروه هکرها با یکدیگر کار کردند تا به سیستم امنیتی شرکت نفوذ کنند.
  • verb - intransitive
    گروه تشکیل دادن، دار و دسته تشکیل دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cabal

  1. noun plot
    Synonyms: scheme, conspiracy, intrigue

ارجاع به لغت cabal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cabal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cabal

لغات نزدیک cabal

پیشنهاد بهبود معانی