Catch Up With

kætʃ ʌp wɪθ kætʃ ʌp wɪð
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom phrasal verb C2
    دامن‌گیر شدن، گرفتار شدن، درگیر شدن، گریبان‌گیر شدن
    • - Her lies will catch up with him one day.
    • - دروغ‌هایش یک روز او را گرفتار خواهد کرد.
    • - Finally, his evil deeds caught up with him.
    • - اعمال بد او بالأخره دامن‌گیرش شد.
  • idiom phrasal verb
    دستگیر کردن، به خدمت کسی رسیدن، به حساب کسی رسیدن، به زانو درآوردن
    • - If you cheat on your taxes, the IRS will catch up with you sooner or later.
    • - اگر در مالیات خود تقلب کنید، خدمات درآمد داخلی دیر یا زود به حساب شما خواهد رسید.
    • - The police will eventually catch up with the criminal.
    • - پلیس در نهایت جنایتکار را دستگیر می‌کند.
  • idiom phrasal verb
    صحبت کردن، تماس گرفتن، ارتباط برقرار کردن
    • - She ran to catch up with the rest of the group.
    • - او دوید تا با بقیه‌ی گروه ارتباط برقرار کند.
    • - I need to catch up with my old friends from high school.
    • - من باید با دوستان قدیمی دبیرستانم تماس بگیرم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت catch up with

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «catch up with» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/catch-up-with

لغات نزدیک catch up with

پیشنهاد بهبود معانی